خستگی هایم
بیاید کمی از سردرگمی های این روزهایم برایتان بنویسم
من در فرجه امتحانات ترم دوم ارشدم به سر میبرم
دقیقا ده روز دیگر اولین و سخت ترین امتحانم است
چیز زیادی نخوانده ام و در روز تلاش میکنم بخوانم ولی نمیشود یعنی نمیدانم چرا نمیشود چرا نمیتوانم تمرکز کنم
احساس میکنم یکی از دلایل عدم تمرکزم به افسردگی ام برمیگردم
راجع به افسردگی ام چیزی ننوشته ام سر فرصت کامل مینویسم که چه بر سر من دارد میگذرد
من شش امتحان دیگر هم دارم که هیچ کدام رو نخوانده ام
استرس و اضطراب درس نخواندن و کم کاری ام مرا دارد از درون میکشد
در این روزها از دو جا پیشنهاد کار داشتم و نمیدانم چه تصمیمی بگیرم
اولی را با جدیت دنبال کردم و منتظر روز مصاحبه هستم
دومی را گفتم شروع کارم بماند برای بعد امتحاناتم برای قبول کردنش مردد بودم
امروز با خبر استخدامی آموزش و پرورش سردرگمی هایم بیشتر شد
اگر آزمون واقعا در مرداد ماه باشد من فقط یک ماه وقت برایم باقی میماند
و زمان کمی است برای خواندن و من سر کار بروم زمانم کمتر میشود
یکی از علائم افسردگی ام خستگی ام است
در طول روز خیلی زود خسته میشوم و کم انرژی
همه چی با هم پیچ و تاب خورده است
درس امتحانات کار استخدامی وضعیت کرونا و امتحانات حضوری در یک شهر دیگر بی پولی و سوالات خانواده و روابطه عاطفی پیچیده ام
و فکر کردن به همه ی اینها جز خستگی چیز دیگری برایم ندارد