اول تویی و آخر خودت

اول تویی و آخر خودت

مخلوطی از روزمرگی ها
ناگفته های درونی و بیرونی
ذهنی و عینی ...

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱۸ مطلب در تیر ۱۳۹۹ ثبت شده است

 

دلش یک خواب عمیق میخواهد 

که خستگی و سردردهای امروز را با خود ببرد 

برای بیخیالی هایم 

برای رویاهای رها شده ام 

برای نجات از دنیای خیالی ام 

راه چاره ای هست ؟

...

همیشه یک چیزی برای خراب شدن روزت وجود دارد 

همیشه یک سری افکار هستن که گند میزنن به حال خوبت 

...

خیالت دور سرم میچرخد دینگ دینگ ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۹ ، ۲۳:۰۷
سین کاف

امروز چهاردهم تیر بهترین شنبه زندگیم بود 

لحظاتم در کنار تو میشن خاطره انگیزترین لحظه 

اینجا مینویسم که بمونه یادگاری 

که من چقدر حالم امروز خوبه 

کنار تو میشم شیطون کنار تو میشم ‌لوس 

میشم همون جوجه ای که میگی 

میشم همون فسقلی که میگی 

دیگه به رفتن و نبودنت فکر نمیکنم 

به آینده نامعلوم خودم فکر نمیکنم 

میخوام از الانت از بودن الانت لذت ببرم

دیگه نمیخوام فکر کنم من بعد تو همینقدر عاشقم میشم؟

دوباره میتونم کسی به این اندازه دوست داشته باشم ؟

من الان با تو بودن دوست دارم با همه دلتنگیاش انتظاراش غر زدنام ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۹ ، ۱۵:۴۱
سین کاف

از برنامه های چهار پنج سال بعدش گفت برام

برنامش رفتن بود برای همیشه 

من دلم از الان ناآروم شده

از تصور رفتنش واسه همیشه حالم بد شد

بیقرار نبودنش شدم

من زندگی کردن بدون اون بلد نیستم 

من دیگه نمیدونم قبل اون دنیام چه مدلی بود 

...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۹ ، ۲۳:۰۱
سین کاف

شده دلتون واسه خودتون بسوزه ؟؟

من از وقتی عاشقش شدم 

از وقتی فهمیدم عاشقم 

از وقتی فهمیدم نباشه حالم خوب نیس

همه چی باشه ولی اون نباشه حالم خوب نیست 

از وقتی که دیگه باورم شد اون هیچ وقت هیچ وقت مال من نمیشه

من هیچ وقت هیچ وقت نباید تصور با او بودن داشته باشم 

دلم به حال خودم سوخت 

واسه دلم زار زدم 

دو روزه اومدم روی این مود 

میخوامشو نمیخواد 

میخوامش نمیتونم باشم باهاش 

راه نفسم گرفته میشه 

بمیرم واسه دلم 

نمیتونم واسش کاری کنم 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۹ ، ۱۳:۲۳
سین کاف

 

چراغ اینجا خاموشِ انگار تو یه خاموشی همیشگی رفته 

مثه ذهن تاریک من 

هر رهگذری یه چراغ واسه خودش هست

اگه اومدی اینجا چراغ مخصوص خودتو بزن یه چشمک بزن  

کورسویی از روشنایی ببینم 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۹ ، ۰۲:۰۱
سین کاف

یه آدمایی هستن تنها احساسی که بهت میدن احساس زشت بودنه

چند موردشو بگم :

خواستگار محترم میگن با اینکه مادرم برام دخترداییم در نظر داشت 

ولی من تورو میخواستم دختر داییم با اینکه خوشگل و قدبلنده و سلیقه ی مامانمه  نمیخواستمش من از شخصت تو خوشم اومده . و در آخر میفرماین دختر داییم واقعا همه چیزتمومه ولی سلیقه ی من تویی :|

متوجه هستین قشنگ رید به من بله من نه خوشگلم نه قد بلند

صورت ندیدن و سیرت دیدن .

مورد بعدی 

من : فک کنم تنها زشت دوربرت من باشم اینجوری که تو حرف میزنی 

دینگ: نه عزیزم منو تو متوسطیم :|

من: من اصن تو این رده بندی نیستم 

دینگ: خیلی خوشگل . خوشگل . متوسط . زشت . خیلی زشت (رده بندی میفرماین)

معلوم شد من در نگاه ایشونم هیچ وقت خوشگل نبودم 

و در نهایت گفتگو با جمله ی اینکه اگه خوشگل نبودی من چند سال با تو نبودم خاتمه داد و من پوکر فیس به دوربین خیره شدم .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۹ ، ۰۰:۰۰
سین کاف

بعد از اصرار های زیاد تلفنی  و انکار زیاد از طرف من 

دو شب پیش باز هم سوالش را مطرح کرد 

خواستم دروغ بگویم بگم نیستم و نمیتوانم 

ولی بخاطر او قبول کردم قسمتی از کارش را من پیش ببرم

برای من هیچ سودی ندارد به جز وقت خریدن برای دیدن او ...

من فردا صبح در اوج درس هایم 

میروم که قسمتی از کارهایش را انجام دهم تا زودتر بتواند موسسه اش

را راه اندازی کند 

نگفتم که چقدر از کارهای اداری بدم می آید 

خصوصا در این دوره کرونا که کارمندهای اداره ها هر مراجع کننده را یک ویروس میبینن 

نمیدانم تا چه حد قبول  کمک کردن به او اشتباه است 

من فقط دیدن دینگ دینگ خودم را میخواهم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۹ ، ۱۵:۴۵
سین کاف

شت 

به مصاحبه دعوت نشدم همونایی دعوت شدن که از قبل برنامه دعوتشون ریخته بودن حس نخودی بودن داشتم بینشون

اونا یه نیروی جون باانگیزه رو از دست دادن 

اونا یه نیروی مسئولیت پذیر و کمالگرا در کار از دست دادن

اونا یه نیروی بروز و بادانش از دست دادن 

من تلاشمو کردم و اونا نخواستن 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۹ ، ۰۱:۳۹
سین کاف